Open Map
Close Map
N
Projections and Nav Modes
  • Normal View
  • Fisheye View
  • Architectural View
  • Stereographic View
  • Little Planet View
  • Panini View
Click and Drag / QTVR mode
Share this panorama
For Non-Commercial Use Only
This panorama can be embedded into a non-commercial site at no charge. Číst dál...
Do you agree to the Terms & Conditions?
For commercial use, contact us
Embed this Panorama
WidthHeight
For Non-Commercial Use Only
For commercial use, contact us
LICENSE MODAL

0 Likes

Henna Art Gallery Aug 2013 Morteza Khosravi 03
Tehran

کارزار اراده ها  

یادداشتی بر آثار نقاشی مرتضی خسروی 

شروین طاهری

 

پیکره ها معمولا از طریق استوار بودنشان ، خود را در تصاویر نمایش می دهند . خطوط طراحانه ای که با دقت می کوشند حدود پیکره را از زمینه جدا سازند و بدینسان تصلب و تحکمی را برای پیکره برسازند . نوعی اقتدار بر زمینه ، نوعی به چنگ آوردن در این شکل از بازنمایی افشاء می شود . در واقع تمامی اجزای دیگر تنها برای وضوح بخشیدن به سوژه مرکزی چیده شده اند . از این منظر موقعیت دیدمانی مخاطب به وجنات و ژست ها محدود شده ، پیکره می کوشد با استیلا یافتن بر تماشاگر ، چیزی را پنهان سازد . قرار است کمال تماشا شود . هر چیز غیر از نقطه اتکای دید که بر محور پیکره می چرخد ، ممنوع است . حتی نقاش نیز از اثرش حساب می برد . او نیز تحت نگاه خیره پیکره است . چشمانی که تادیب می کنند هرچند اصلا نگاه نمی کنند .

اما پیکره های منقوش مرتضی خسروی در راهی دیگر قدم می گذارند . ساختار اکسپرسیو آثار ، حتی آنجا که وضوح از طریق طراحی دقیق تامین شده است ، وجوه درونی " انسان " را هدف می گیرد . تاش ها تند و رنگ ها متحرکند . نوعی سیالیت فضایی اطراف پیکره را احاطه کرده است . گویی چشمی دیگر ورای پیکره می چرخد . ارینه هایی که سرنوشت پیکره را زیر نظر گرفته اند و پیکره می کوشد روی صندلی اش تظاهر به نادیده انگاشتن شان کند . از این طریق سه کانون در اثر تحقق می پذیرد . تماشاگری که " دیگری " بیرونی است ، پهنا و درازای رنگ های سیال که چون " دیگری " از درون عمل می کنند و خود چشمان پیکره . هر یک از این سه کانون بر دیگری فشار وارد می کند . هرچند در برخی از آثار ، شاهد کم شدن این تعلیق و حرکت به سمت " بازنمایی " برجسته تر می شود ، اما فضای کلی کارها اجازه انفعال را نمی دهند .

روایت تابلو ها اما با رسیدن به " آبستره های پیکر نما " تغییر می کند . تقابل درونی رنگ های جهنده و خطوط طراحانه ، تا سرحد جنگی خونین بالا می گیرد . حالا دیگر تشخیص پیکره تقریبا ناممکن شده است . در نگاه اول با فضاهای تصادفی و سطح پوشانی برجسته مواجه می شویم . مثلث نگاه ها به نفع برونگرایی دکوراتیو حل شده اند . اما بناگاه خطوط محوی از لابه لای سطوح رنگی نمایان می شوند . رنگها می کوشند این تقلا را خاموش سازند ، اما حرکتشان به شکلی معکوس عمل کرده به چهره ها مجال بیرون آمدن را می دهند . تابلو به مرز جنگ " کشتی و طوفان " ترنر می رسد . اما بجای کشتی این " انسان " است که می خواهد از طوفان سرنوشت که چون غباری درخشان و پوشاننده عمل می کند ، جان بدر برد . تاشها کم کم اقتدار خود را نمایش می دهند . دیگر از تصادف خبری نیست . ضرورت جهت آشکار می شود . مثلث از نو اما اینبار در موقعیتی نو سرمی رسد . جدالی تراژیک میان سوژه ای که " هستی " خویش را می طلبد و جهاتی که چون فرشته ی عدالت کورند ، اغاز می شود . 

توازی پیکره هایی که ظاهرا بی طرفانه تنها به جایی خیره شده اند و این طغیان رنگی ، به آرامی روایتی کلی را سامان می دهد . گویی در هر پیشروی این اراده پولادین نگاه " سوژه " است که مغلوب ضرورتهای زمینه می شود . حرکت به سمت جلو ، به تندیس واره هایی باستانی منجر می گردد که دیگر تاب حتی یک خط جدا کننده را نیز ندارد . درون مضطرب بیرونی شده است . رنگ های گرم و تاریک ، به شفافیتی بی احساس مبدل شده اند . بدینسان هر قدمی که به سوی وضوح برداشته شده است ، به ضد خود مبدل می شود . حالا می توان صدای فریاد سوژه هارا شنید که با التماس از " دیگری " بیرونی می خواهند ، بشناسندشان ، ببینندشان و تشخیصشان دهند . با این همه مجموعه پیشرو مرثیه ای دردمند نیست . حکمی ایستا که از مرگ سوژه و انهدام پیکره سخن گوید . حرکت رنگ و تحرکی که به بیرون از خود متمایل است ( گویی رنگ ها می خواهند بیرون از چهارچوب را هم تسخیر کنند ) ، مشارکت دیگری منفعل را طلب می کنند . تابلو ها تنها با نگاه سومین کامل می شوند . رنگها امکان رها شدن از این مهلکه را نیز در خود دارند . تنها کافی است به آنها نگاه شود . از این طریق است که " گزاره " های پیش روی " نا تمام " بنظر می رسند و همین ، آثار را از رومانتیزه شدن نجات می دهد . 

این مجموعه " کارزار اراده ها " است .  

 

 نمایشگاه "مرتضی خسروی" مرداد 1392 گالری حنا http://www.artin360.com/Henna.htm

More About Tehran

Overview and HistoryTehran is the capital of Iran and the largest city in the Middle East, with a population of fifteen million people living under the peaks of the Alborz mountain range.Although archaeological evidence places human activity around Tehran back into the years 6000BC, the city was not mentioned in any writings until much later, in the thirteenth century. It's a relatively new city by Iranian standards.But Tehran was a well-known village in the ninth century. It grew rapidly when its neighboring city, Rhages, was destroyed by Mongolian raiders. Many people fled to Tehran.In the seventeenth century Tehran became home to the rulers of the Safavid Dynasty. This is the period when the wall around the city was first constructed. Tehran became the capital of Iran in 1795 and amazingly fast growth followed over the next two hundred years.The recent history of Tehran saw construction of apartment complexes and wide avenues in place of the old Persian gardens, to the detriment of the city's cultural history.The city at present is laid out in two general parts. Northern Tehran is more cosmopolitan and expensive, southern Tehran is cheaper and gets the name "downtown."Getting ThereMehrabad airport is the original one which is currently in the process of being replaced by Imam Khomeini International Airport. The new one is farther away from the city but it now receives all the international traffic, so allow an extra hour to get there or back.TransportationTehran driving can be a wild free-for-all like some South American cities, so get ready for shared taxis, confusing bus routes and a brand new shiny metro system to make it all better. To be fair, there is a great highway system here.The metro has four lines, tickets cost 2000IR, and they have segregated cars. The women-only carriages are the last two at the end, FYI.Taxis come in two flavors, shared and private. Private taxis are more expensive but easier to manage for the visiting traveler. Tehran has a mean rush hour starting at seven AM and lasting until 8PM in its evening version. Solution? Motorcycle taxis! They cut through the traffic and any spare nerves you might have left.People and CultureMore than sixty percent of Tehranis were born outside of the city, making it as ethnically and linguistically diverse as the country itself. Tehran is the most secular and liberal city in Iran and as such it attracts students from all over the country.Things to do, RecommendationsTake the metro to the Tehran Bazaar at the stop "Panzda Gordad". There you can find anything and everything -- shoes, clothes, food, gold, machines and more. Just for the sight of it alone you should take a trip there.If you like being outside, go to Darband and drink tea in a traditional setting. Tehranis love a good picnic and there are plenty of parks to enjoy. Try Mellat park on a friday (fridays are public holidays), or maybe Park Daneshjou, Saaii or Jamshidieh.Remember to go upstairs and have a look around, always always always! The Azadi Tower should fit the bill; it was constructed to commemorate the 2500th anniversary of the Persian Empire.Tehran is also full of museums such as:the Contemporary Art Museumthe Abghine Musuem (glass works)the 19th century Golestan Royal Palace museumthe museum of carpets (!!!)Reza Abbasi Museum of extraordinary miniaturesand most stunning of all,the Crown Jewels Museum which holds the largest pink diamond in the world and many other jaw-dropping jewels.Text by Steve Smith.


It looks like you’re creating an order.
If you have any questions before you checkout, just let us know at info@360cities.net and we’ll get right back to you.