Open Map
Close Map
N
Projections and Nav Modes
  • Normal View
  • Fisheye View
  • Architectural View
  • Stereographic View
  • Little Planet View
  • Panini View
Click and Drag / QTVR mode
Deel dit panorama
For Non-Commercial Use Only
This panorama can be embedded into a non-commercial site at no charge. Lees meer
Do you agree to the Terms & Conditions?
For commercial use, neem contact met ons op
Embed this Panorama
BreedteHoogte
For Non-Commercial Use Only
For commercial use, neem contact met ons op
LICENSE MODAL

0 Likes

Iranshahr Art Gallery Feb 2018 Mehdi Shirahmadi 03
Tehran

مجسمه از این بابت که چون ما آدمیان جسمی دارد، نسبتی بی‌واسطه با ما برقرار می‌کند که در کمتر هنری می‌توان جست. وقتی برای نخستین بار با پیکره‌های مهدی شیراحمدی دیدار می‌کنیم، به آنها خیره می‌شویم؛ فاصله‌ای را  نگه‌می‌داریم و در نسبت با خودمان، به وارسی آنها می‌پردازیم. ای‌بسا ابعاد این پیکره‌ها و کشیدگی‌شان در محور افقی، عمودی و مایل، و در نگاه اول در ما کارگر افتد. رسیدگی دقیق‌تر، اما، نقوش تکراری، خطوط ممتد، و باریکه‌های فلز را نمایان می‌کند، نقوشی نه در سطح و پوسته، بلکه تنیده در جسم و پیکر مجسمه، و در عمل، سازندۀ آن. وجوهی از اثر، سطحی منتظم با آرایش هندسی را عیان می‌کنند که برای چشم ایرانی، که به دیدار معرق و خاتم‌کاری خو گرفته، ناآشنا نیست، و بدینسان کیفیت ویژۀ این پیکره‌ها و رازشان که در کارماده‌شان نهفته است، رخ می‌نماید: هر یک از این پیکره‌ها متشکل است از صدها و هزاران باریکۀ چوبی مثلثی شکل، گاه به همراه فلز برنج یا استخوان، که در کنار هم مادۀ پیکره را فراهم آورده‌اند، و در هر برشی جنبه‌ای از موجودیتشان ظاهر می‌شود.

مواجهه با مجسمه‌های مهدی شیراحمدی تلاقی با موجودیتی مادی است که در عین شیئیت و فرم خاص خود، ما را به چیزی دیگر فرامی‌خواند؛ به سنتی و جهانی دیگر؛ عالمی یکدل و یکپارچه، و جان‌گرفته از صدها و هزاران قطعۀ هماهنگ و هم‌نوا؛ عالمی یادآور قالی، کاشی‌ معرق، یا خاتم‌.

زیستن و بالیدن هنرمند در اصفهان خاکی است که این آثار در آن روییده و بالیده‌اند. جهانی که رفته‌‌رفته آن را شناخته و زیسته است: تجربۀ مکرر حضور در مسجد شیخ لطف‌الله، و هر بار آن را در جلوه‌ای نو دیدن، مفتون یکپارچگی کاشی‌‌کاری‌ها شدن، و مداقه در نقوشی که همراه با خودِ ساختارِ معمارانه، کار ده‌ها استادکار، دهه‌های متوالی، صرف خلق آنها شده است. زمان درازی لازم است تا مسجد زاده شود، و مشارکت افراد بسیار را می‌طلبد. 

همچون مسجد در حکم اثری هنری، خاتم‌کاری هنری است متشکل از مراحل پیچیده و متعدد، و نیازمند تخصص‌های گوناگون؛ و ناگزیر مستلزم همکاری افراد بسیار. انتخاب این کارماده برای پیکره‌سازی، انتخاب کارِ گروهی و آموزۀ صبر و حوصله‌ است؛ باوری که در آن تجربۀ نهفته در روند همان‌‌قدر ارجمند است که نتیجۀ نهایی.

فرم این پیکره‌ها عمدتاً زادۀ شرایطی است که این شکل خاص کارماده -باریکه‌‌های چوب و فلز، و «گُل‌بندی‌»‌های خاص خاتم‌سازی- اقتضا می‌کند. این ضرورت، اغلب خصلت تاویل‌ناپذیری به فرم‌ها داده است، چرا که اقتضای کارماده، کشیدگی‌اش در درازا و مقاطعی که فراهم می‌کند؛ تا حد زیادی فرم را رقم می‌زند؛ هرچند هنرمند از دل این محدودیت چاره‌های متنوعی اندیشیده و همچنان توانسته اشکال بدیعی برآورد. شکاف‌ها و حفره‌هایی که هنرمند تعبیه کرده، نسبتی فعال با فضا برقرار می‌کنند، و به کار گرفتن کل بدن بیننده و حرکات بدنی متنوعی را برای فهم اثر و جزئیاتش ضروری می‌سازند. او وقتی سرگرم ساختن می‌شود، همچون استادکاری، سرخوش از کشفیاتی است که فقط در حین کار روی می‌دهند، و در روندی که تا حدی سنجیده و تاحدی بداهه است، همدلانه با کارمادۀ نامتعارف خود پیش می‌رود، و امکانات پیش‌آمده را شادمانه در بر می‌گیرد.

در اینجا کارماده (متریال) واجد گونه‌ای صورت است؛ به عبارتی، ماده و عنصر سازندۀ فرم پیشاپیش صورتی تعیّن‌یافته دارد: کشیده با مقطعی منتظم (اغلب مثلثی). تعدد این عناصر سازنده خصلتی مدولار به اثر می‌دهد. مانند قالی، که متشکل از میلیون‌ها گره است، یا کاشی معرق. مثلث در حکم عنصر سازنده هندسۀ نقوش را سازمان می‌دهد و کشیدگی و همسایگی صدها باریکه، در عمل همچون هم‌کناری رگ و پی و عصب، بدنۀ اثر را می‌سازد. محتوا مستقیماً از درون اثر برمی‌خیزد، و مکالمه‌ای بین درون و برون درمی‌گیرد. سطح بیرون، وضعیت درون را افشا می‌کند. 

روند جزء به کل کنار هم نشاندن مثلث‌ها هنرمند را در جایگاهِ جزئی از سنتی بزرگ‌تر قرار می‌دهد. این رفتار گویی استعاره از پیکار برای بازجستن و پیوستنِ قطعات پراکندۀ باقی‌مانده از تاریخ و سنت است، پویشی برای احضارِ عالم سنت از دست‌رفته؛ برای بازرسیدن به وحدت در شکل و محتوا. آرزوی پیوندی هماهنگ است با گذشته‌ای مفقود، و طلب روح «مدینه‌های زمردین» ایرانی. هنرمند کار هنری‌اش را ملهم از شاهکارهایی سرنمونی همچون معماری مسجد شیخ لطف‌الله می‌داند، با گام‌های معمار پیش می‌رود و غایت اثرش را در این می‌بیند که محضر اثر در مخاطب حضور و آگاهی‌ای مشابه حضور در چنین بنایی برانگیزد. چنین رفتاری، گویی، پروردن رویایی آرمانشهری است که معماری خود نمادی است از آن. بدینسان، با کاربست فن ویژۀ خاتم‌کاری در پیکره‌سازی، هنرمند در هنرش به هنر ارجاع می‌دهد، از هنر روایت می‌کند، و با این کار، از یک سو هنر خود را در امتداد سنن هنری سرزمینش، و در آن عالم جای می‌دهد، و از سوی دیگر با آوردن فنّی از جهان «صنایع دستی» به عالم «هنر والا»، شأن هنریِ آنچه صناعت اطلاق شده را بدان باز می‌گرداند. 

اما خاتم همواره پوسته‌ای است در سطح، برای تزئین شیئی با کارکردی دیگر، اما در اینجا به تمامی «سازندۀ» اثر است، جسم آن در ساخت به کار رفته و فرصتی بدان داده شده تا جلوه‌های دیگرِ کنار هم‌نشینیِ این باریکه‌ها و پر‌ه‌ها، که ویژگی خاتم‌بودن را ایجاد می‌کند، پدیدار شود. تباین اندازه کارها با کارماده چشمگیر است، و چنان که گفته شد، بر روند طولانی و دشوار دست‌ورزانۀ کار شهادت می‌دهد.

رهیافت شیراحمدی اما، به کاربست خلاقانۀ کارماده و ابتکار در فرم محدود نمی‌شود. او از دیدن دیگر جنبه‌های سنتی که میراث‌هایی چنین ارزنده در هنر دارد ناتوان نیست و نقد و محک هوشمندانه‌اش را در آثار متاخرتر، از جمله «خانه از پای‌بند ویران است» به نمایش می‌گذارد. روند سوختن که چوبها را از میان برداشته و باریکه‌های برنج را همچون ستون‌هایی در بنا یا پی‌هایی در بدن، باقی گذاشته، و کلیت یکپارچۀ اثر را دستخوش تخریب کرده است، بعدی تازه به آثار می‌بخشد تا ابداع فنیِ بنیادیِ آنها، به تزئینگری و شیءسازی محدود نماند. برخوردی از این دست که هم می‌کوشد رشته‌های گسیخته با سنن هنری گذشته را بازیابد و هم به ستایش آن محدود نشود، در هنر معاصر ایران کمیاب است، و از این رو فرصتی ناب برای تامل به دست می‌دهد. 

نمایشگاه مجسمه های " مهدی شیراحمدی " باعنوان " مکالمه درون و برون " اسفند 1396 گالری ایرانشهر

More About Tehran

Overview and HistoryTehran is the capital of Iran and the largest city in the Middle East, with a population of fifteen million people living under the peaks of the Alborz mountain range.Although archaeological evidence places human activity around Tehran back into the years 6000BC, the city was not mentioned in any writings until much later, in the thirteenth century. It's a relatively new city by Iranian standards.But Tehran was a well-known village in the ninth century. It grew rapidly when its neighboring city, Rhages, was destroyed by Mongolian raiders. Many people fled to Tehran.In the seventeenth century Tehran became home to the rulers of the Safavid Dynasty. This is the period when the wall around the city was first constructed. Tehran became the capital of Iran in 1795 and amazingly fast growth followed over the next two hundred years.The recent history of Tehran saw construction of apartment complexes and wide avenues in place of the old Persian gardens, to the detriment of the city's cultural history.The city at present is laid out in two general parts. Northern Tehran is more cosmopolitan and expensive, southern Tehran is cheaper and gets the name "downtown."Getting ThereMehrabad airport is the original one which is currently in the process of being replaced by Imam Khomeini International Airport. The new one is farther away from the city but it now receives all the international traffic, so allow an extra hour to get there or back.TransportationTehran driving can be a wild free-for-all like some South American cities, so get ready for shared taxis, confusing bus routes and a brand new shiny metro system to make it all better. To be fair, there is a great highway system here.The metro has four lines, tickets cost 2000IR, and they have segregated cars. The women-only carriages are the last two at the end, FYI.Taxis come in two flavors, shared and private. Private taxis are more expensive but easier to manage for the visiting traveler. Tehran has a mean rush hour starting at seven AM and lasting until 8PM in its evening version. Solution? Motorcycle taxis! They cut through the traffic and any spare nerves you might have left.People and CultureMore than sixty percent of Tehranis were born outside of the city, making it as ethnically and linguistically diverse as the country itself. Tehran is the most secular and liberal city in Iran and as such it attracts students from all over the country.Things to do, RecommendationsTake the metro to the Tehran Bazaar at the stop "Panzda Gordad". There you can find anything and everything -- shoes, clothes, food, gold, machines and more. Just for the sight of it alone you should take a trip there.If you like being outside, go to Darband and drink tea in a traditional setting. Tehranis love a good picnic and there are plenty of parks to enjoy. Try Mellat park on a friday (fridays are public holidays), or maybe Park Daneshjou, Saaii or Jamshidieh.Remember to go upstairs and have a look around, always always always! The Azadi Tower should fit the bill; it was constructed to commemorate the 2500th anniversary of the Persian Empire.Tehran is also full of museums such as:the Contemporary Art Museumthe Abghine Musuem (glass works)the 19th century Golestan Royal Palace museumthe museum of carpets (!!!)Reza Abbasi Museum of extraordinary miniaturesand most stunning of all,the Crown Jewels Museum which holds the largest pink diamond in the world and many other jaw-dropping jewels.Text by Steve Smith.


It looks like you’re creating an order.
If you have any questions before you checkout, just let us know at info@360cities.net and we’ll get right back to you.